کتاب همچون فرشتگان نوشتهٔ مارگارت میلار و ترجمهٔ بهاره جمشیدی است. انتشارات نیلوفر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان کارآگاهی چهارمین جلد از مجموعهٔ «دایرهٔ هفتم» است.

درباره کتاب همچون فرشتگان

کتاب همچون فرشتگان رمانی کارآگاهی به قلم مارگارت میلار است. این رمان در سال ۱۹۶۲ میلادی منتشر شد؛ رمانی جذاب و پر از تعلیق. این رمان فروپاشی روانی انسان را بر اثر ضربه‌های روحی گذشته روایت می‌کند. نویسنده، قصهٔ شخصیتی به نام «کارآگاه کویین» را شرح می‌دهد. این کارآگاه وارد شهری می‌شود و به‌طور اتفاقی به برجی می‌رسد که ۲۷ ساکن دارد. کویین با زندگی سخت و عجیب ساکنان این برج آشنا می‌شود و در جریان اتفاقاتی مرموز قرار می‌گیرد.

رمان همچون فرشتگان حاصل انتخاب و ویرایش «کاوه میرعباسی» است.

خواندن کتاب همچون فرشتگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکایی – کانادایی و قالب رمان کارآگاهی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مارگارت میلار

مارگارت میلار رمان‌نویس آمریکایی ـ کانادایی بود. از او بیش از ۲۰ جلد کتاب کارآگاهی و معمایی باقی مانده است. او به نوشتن داستان‌های هیجان‌انگیز و پلیسی شهرت داشت. میلار جوایز ادبی معتبری دریافت کرده است. او در سال ۱۹۵۶ موفق به کسب جایزه‌ٔ ادبی ادگار آلن پو شد. در سال ۱۹۸۳ برای تجلیل از فعالیت‌های ادبی میلار عنوان «نویسنده‌ٔ ژانر معمایی آمریکا» به او داده شد؛ همچنین در سال ۱۹۶۵ توسط نشریه‌ٔ لس‌آنجلس تایمز به‌عنوان بانوی سال آمریکا انتخاب شد.

شخصیت‌پردازی مارگارت میلار، آثار او را از دیگر آثار پلیسی قرن بیستم متمایز کرده است. شخصیت‌های داستان‌های او عمیق و چندبُعدی هستند. میلار از پیشگامان پرداخت بُعد روان‌شناختی شخصیت زن در ادبیات آمریکا است. تا پیش از او نویسندگان آمریکایی معاصر توجه زیادی به ابعاد شخصی و جنسی شخصیت‌های زن نداشتند.

شخصیت‌های رمان‌های میلار مثل آدم‎‌های واقعی ضعف دارند. آن‌ها نسبت به خودشان احساس ناامنی دارند، گاه تمام زندگیشان برای چیزی تلاش کرده‌اند و به آن نرسیده‌اند، در طبقه‌ٔ اجتماعی مطلوبی نیستند و احساس تنهایی می‌کنند. رمان‌های مارگارت میلار به‌خاطر شخصیت‌های این‌چنینی در زمره‌ٔ بهترین رمان‌های ‌پلیسی قرن بیستم قرار می‌گیرند. «همچون فرشتگان» یکی از این رمان‌ها است.

بخشی از کتاب همچون فرشتگان

«استاد شوکه شده بود، نه به دلیل وجود خانواده های‌وود به نظر می‌رسید بیشتر از فریبی که خورده ناراحت است. پس از یک دقیقه گفت: «من مطمئنم تعمداً دروغ نگفته. در این دنیا احساس تنهایی می‌کرد، بنابراین ادعا می‌کرد تنهاست. دلیلش این است.»»