کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

 

کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

سیمون دو بووار

 

 

کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

                    کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

 

 

کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

                   کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

 

 

 

درباره کتاب

کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf، رمانی از سیمون دوبووار، نویسنده مطرح فرانسوی است که در سال ۱۹۶۴ چاپ شده است هست.

دوبوور در کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf خاطرات و احساسات اعضای خانواده اش را در هفته های نهایی زندگی مادرش بیان کرده است.

در پشت جلد کتاب می خوانیم: «اما نه، انسان بدهید باعث نمی میرد که به دنیا آمده، زندگی کرده و پیر شده، بلکه به علتی می میرد.

دانستن این که مامان به علت سن و سالش به فوت نزدیک بود، از این غافلگیری دهشتناک نکاست؛ او یک غده سرطانی داشت. سرطان انسداد شریان و نارسایی های ریوی همان قدر سبعانه و آینده نگری ناپذیرند که از کار افتادن موتور هواپیما در سینه آسمان. مادرم در آن انزوای احتضار همه را تشویق به خوش بینی می کرد و بهای به بی نهایت هر لحظه را می دانست.

پافشاری بیهوده اش نیز پرده اطمینان بخش ابتذالات روزانه را می درید. هیچ مرگی طبیعی نیست…»

رمان «مرگی بسیار آرام» را می توان گزارشی از آخرین روزهای زندگی مادر سیمون دوبووار دانست؛ مادرش لیز خورده، بر زمین می افتد در بیمارستان و حین مداوای شکستگی، پی می برد به سرطان مبتلا شده است هست.

مادر دوبووار ۶ هفته بعد از دنیا می رود. نویسنده در کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf، از احساسات خود، خواهر و مادرش در خلال این روزها می نویسد. وی در این کتاب در باب ماجرای فوت مادرش و نگاه فلسفی به فوت سخن می گوید.

در بخشی از کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf آمده است:«از خواب که بیدار شدم، بلافاصله به خواهرم تلفن کردم.

مامان نیمه های شب به هوش آمده بود. می دانست عملش کرده اند و خیلی هم تعجب نکرده بود.

تاکسی گرفتم. همان مسیر همیشگی، همان پاییز مطبوع و آبی، همان درمانگاه. ولی پا به داستان دیگری می گذاشتم؛ داستان دوره احتضار و نه داستان دوره نقاهت.»

 

 

 

کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

 

 

 

درباره سیمون دوبوار نویسنده کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

سیمون دوبوار، ۹ ژانویۀ ۱۹۰۸ در پاریس در خانواده‌ای بورژوا به دنیا آمد. نام اصلی او «سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دو بووار» بود.

وی فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود. او با ژان پل سارتر ازدواج کرد.

«مانیفست ۳۴۳» عنوان بیانیه‌ای بود که در سال ۱۹۷۱ میلادی، ۳۴۳ زن فرانسوی امضا کردند.

این زنان به انجام سقط جنین در زندگی خویش اقرار کردند و در نتیجه، خود را در معرض خطر پی‌گرد قضایی قرار دادند.

متن این مانیفست را سیمون دو بووار نوشته بود. این بیانیه، در نشریه فرانسوی نوول ابسرواتور در تاریخ ۵ آوریل ۱۹۷۱ منتشر شد.

یکی از مشهورترین کتاب‌های دوبوار، جنس دوم نام دارد. او در این کتاب، استدلال‌های خود را از طریق اگزیستانسیالیسمی فمینیستی بیان می‌کند.

دوبووار به‌عنوان یک اگزیستانسیالیست باور داشت که «بودن» بر «ماهیت» مقدم است؛ از این رو، استنباط می‌کند که یک انسان زن زاده نمی‌شود بلکه تبدیل به زن می‌شود؛ چراکه دختران از ابتدای کودکی، نقش‌های فرهنگی معینی را می‌پذیرند.

سیمون دوبوار در کتاب جنس دوم می‌کوشد نشان دهد که چگونه زنان به‌وسیلهٔ تاریخ و افسانه‌هایی تعریف و محدود شده‌اند که آن‌ها را در جایگاهی پایین‌تر قرار می‌دهد.

 

 

 

کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

 

 

 

بخشی از کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

«پنج‌شنبه، ۲۴ اکتبر ۱۹۶۳، ساعت چهار بعدازظهر، در اتاقم در مهمانخانه مینروای شهر رُم بودم.

قرار بود فردای آن روز با هواپیما به خانه برگردم و داشتم مدارک و اوراقم را مرتب می‌کردم که تلفن زنگ خورد.

بوست بود و از پاریس تلفن می‌کرد. گفت: «مادرتان دچار سانحه‌ای شده.» خیال کردم ماشینی به او زده است.

لابد داشته عصازنان و به هزار زحمت از خیابان عبور می‌کرده و به پیاده‌رو می‌رفته که ماشینی او را زیر گرفته است.

اما بوست گفت: «مادرتان در حمام منزل زمین خورده و انتهای استخوان رانش شکسته.» بوست همسایه مامان بود.

شب قبل، حدود ساعت ده، با اُلگا از پله‌ها بالا می‌رفته‌اند که بانویی با دو پاسبان را وسط راه‌پله می‌بینند.

خانم می‌گوید: «در طبقه دو و نیم زندگی می‌کند.» «برای خانم دوبووار اتفاقی افتاده؟» «بله، زمین خورده است.»

مامان خودش را دو ساعت سینه‌خیز روی زمین کشیده بود تا به تلفن برسد و از یکی از دوستانش به نام خانم تاردیو خواسته بود در را به‌زور هم که شده از بیرون باز کنند.

بوست و اُلگا همراه دیگران به آپارتمان مامان رفته و او را در رُب‌دوشامبر مخمل قرمزش وسط اتاق پیدا کرده بودند.

خانم دکتر لاکروا که ساکن همان ساختمان است، مامان را معاینه کرده و گفته بود استخوان رانش شکسته است.

مامان را به بخش فوریت‌های پزشکی بیمارستان بوسیکو منتقل کرده بودند و شب را در یکی از اتاق‌های عمومی آن‌جا سپری کرده بود.

بوست گفت: «می‌خواهم او را به درمانگاه س. ببرم که پرفسور ب.، یکی از بهترین جراحان استخوان، آن‌جا کار می‌کند. مادرتان مخالف بود، چون فکر می‌کرد برایتان خیلی گران تمام شود. به هزار بدبختی راضی‌اش کردم.»

بیچاره مامان! پنج هفته پیش، از مسکو که برگشتم، با او ناهار خوردم. مثل همیشه حال خوشی نداشت.

زمانی نه‌چندان دور به خود می‌بالید که جوان‌تر از سنش به نظر می‌رسد، اما حالا معلوم بود که زنی هفتادوهفت ساله و بسیار شکسته و فرسوده است.

ورم مفاصل لگنش که بعد از جنگ به آن مبتلا شده بود، سال به سال بدتر شده و معالجه در آب‌های معدنی اکس‌له‌بَن و ماساژ هم افاقه نکرده بود.

یک ساعت طول می‌کشید تا از این سر مجتمع به آن سر برود. روزی شش قرص آسپرین می‌خورد و با این‌همه دائم درد می‌کشید و بد می‌خوابید.

از دو سه سال پیش به این طرف، خصوصآ از زمستان پارسال، همیشه دور چشم‌هایش کبود بود و دماغش تیرکشیده و گونه‌هایش فرورفته.

پزشکش دکتر د. می‌گفت چیز مهمی نیست، نارسایی کبد است و تنبلی روده‌ها. چندجور دوا تجویز می‌کرد و مربای تَمر هندی برای درمان یبوست. بنابراین آن روز که دیدمش، چندان تعجب نکردم که چنین حال زاری دارد.

آنچه ناراحتم می‌کرد تابستان بدی بود که پشت سر گذاشته بود. می‌توانست تابستان را در مهمانخانه یا صومعه‌ای که مسافر می‌پذیرفت بگذراند، ولی انتظار داشت مثل هرسال دخترخاله‌ام ژان به میرینیاک دعوتش کند، یا خواهرم به شاراخ‌برگن.

اما هر دو گرفتار بودند و مامان را دعوت نکردند. او هم در پاریس خلوت و بارانی ماند. به من می‌گفت: «من که هیچ‌وقت حوصله‌ام سر نمی‌رود، این بار کم آوردم.» خوشبختانه کمی پس از آن‌که به دیدنش رفتم، خواهرم دو هفته به آلزاس دعوتش کرده بود.

حالا دوستانش در پاریس بودند و من هم داشتم به آن‌جا برمی‌گشتم. اگر این شکستگی استخوان پیش نیامده بود، حتماً کلی سرحال می‌دیدمش. قلبش سلامت بود و فشار خونش مثل زنی جوان. اصلا فکر نمی‌کردم چنین اتفاقی برایش بیفتد.»

 

 

 

کتاب مرگی بسیار آرام | 66 صفحه pdf

 

 

مطالب مرتبط:

دانلود کتاب زن چپ دست | 78 صفحه

دانلود کتاب ارزشمند مستند داستانی نه | Pdf

 

 

 

 

 

 

 

ucgadget.com

 

محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید برای دوستانتان
درباره این محصول نظر دهید !
  • توضیحات محصول را به خوبی بخوانید و در صورت نیاز به راهنمایی از بخش کاربری و سیستم تیکت استفاده نمایید .
  • پشتیبانی محصولات سیستم تیکت و تماس از طریق واتس آپ می باشد .
  • برای دریافت آخرین نسخه محصولات و دسترسی همیشگی به محصولات خریداری شده حتما در سایت عضو شوید .
  • پرداخت از طریق درگاه بانکی انجام میشود در غیر این صورت با ما تماس بگیرید
قالب فروش فایل

محصولات مرتبط