روانشناسی تاریک نوشتۀ زاک آدامز با ترجمۀ رضوانه نمازی یوسفی و حسنی کریمی و محبوبه زنگنه قشلاقی در انتشارات آفتاب گیتی به چاپ رسیده است.

درباره روانشناسی تاریک

روانشناسی تاریک ، همانطور که می توان با نگاه کردن به نام آن تصور کرد ، شامل اقداماتی برای دستکاری و کنترل ذهن در جهت دستیابی به هدفی از یک شخص یا موقعیت، به نفع فرد کنترل کننده است. همه ما به سمت تاریکی متمایل هستیم. این یک وضعیت انسانی است ؛ با این حال ، این همان چیزی است که اغلب اشتباه درک می شود.روانشناسی تاریک همه انواع شیوه های دستکارانه و شرورانه را در بر می گیرد. ممکن است تا حدودی غیرواقعی یا فانتزی به نظر برسد ، اما هیچ جادوگر و غولی درگیراین نوع فریب و نیرنگ نیست. همانطور که می دانیم روانشناسی بر اساس مطالعه افکار ، اعمال ، ارتباطات و رفتارهای ما است. تاریکی مدنظر درروانشناسی تاریک از تاکتیک‌های تقریبا شیطانی یا شرورانه ای ناشی می شود که مردم از آنها برای دستکاری روانی شخص یا موقعیتی خاص برای رسیدن به خواسته خود استفاده می کنند. این یک تاکتیک بسیار خودخواهانه است که از آن به نفع خود استفاده می کند ، اما خودخواهی یک ویژگی بسیار رایج انسانی است. برخی ممکن است استدلال کنند که دستکاری نه تنها یک تاکتیک انسانی است بلکه در حیوانات نیز یافت می شود. این صرفاً نتیجه می دهد که دستکاری ابزاری است که در بین اکثر موجودات زنده بسیار رایج است.

کتاب روانشناسی تاریک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به علوم مختلف روانشناسی از این کتاب بهره خواهند برد.

بخشی از کتاب روانشناسی تاریک

در قسمت سوم این کتاب ، بینش بسیاری در مورد اخلاق مدار ماندن هنگام تمرین یا استفاده از جنبه های خاصی از روانشناسی تاریک وجود دارد. وقتی با انسجام بین ذهن و رفتار انسان سروکار داریم ، همیشه حائز اهمیت است که نسبت به یکدیگر احترام قائل باشیم. ذهن انسان یک موضوع پیچیده و بغرنج است و روزانه صدها یافته جدید در مورد روانشناسی وجود دارد. اگر بصورت اخلاقی و محترمانه رفتار نشود ، روانشناسی تاریک می تواند خطرناک شود و گاهی اوقات مشکلات خاصی را ایجادمی کند که بیش از حد لزوم هستند. استفاده از روانشناسی تاریک به عنوان یک ابزار لازم نیست همیشه بدخواهانه یا شیطانی باشد.

این امر می تواند برای رساندن یک پیام یا راهی برای ما در جهت ترغیب کسی به انجام کاری بدون نیاز بهدستکاری و کنترل ذهنی استفاده شود، که به طور کلی می تواند تأثیرات بسیار منفی بر ذهن انسان و وجود او داشته باشد. ما زندگی را با این تفکر انجام نمی دهیم که چگونه متقاعد شویم و در موقعیت های خاص و یا در جهت انتخاب های خاص مانور دهیم ، زیرا همه ما دوست داریم فکر کنیم که بر اعمال خود کنترل کامل داریم.

این مسئله ممکن است در برخی موارد صادق باشد ، اما نه در همه موارد. برخلاف دستکاری روانشناحتی، اقناع یک راه اخلاقی تر و انسانی تر است تا کسی را در جهت خاصی یا به سوی انتخابی خاص سوق دهیم. این کار گزینههایی را برای انتخاب دراختیارافراد قرار می دهد تا به جای سوق دادن آنها به یک شرایط یا موقعیت خاص ، یکی را انتخاب کنند. اقناع ابزاری است که می توانیم از آن برای متقاعد کردن کسی به کاری ایمن و اخلاقی استفاده کنیم.