کتاب فلسفه ملال | 20 میشم


کتاب فلسفه ملال | 20 میشم


کتاب فلسفه ملال | 20 میشم


کتاب فلسفه ملال | 20 میشم
معرفی کتاب فلسفه ملال
کتاب فلسفه ملال | 20 میشم بیان دارد کتاب فلسفه ملال نوشته لارس اسوندسن است که با ترجمه افشین خاکباز منتشر شده است.
ملال بخشی از زندگی معاصر شده است که برای بهتر زندگی کردن باید درک بهتری از آن داشته باشیم. کتاب فلسفه ملال سعی دارد این موضوع را شرح دهد.
کتاب فلسفه ملال | 20 میشم
درباره فلسفه ملال
در کتاب فلسفه ملال | 20 میشم میخوانیم تلاش برای بررسی مشکل ملال بهمعنای تلاش برای درک این است که کیستیم و در این برههٔ خاص از زمان در دنیا چه جایگاهی داریم.
ما در دل فرهنگ ملال زندگی میکنیم، و فلسفهٔ ملال تلاش فروتنانهٔ من است برای کنار آمدن با این فرهنگ.
لال، بیش و پیش از هر چیز، بهجای اینکه موضوع اندیشههای نظاممند ما باشد چیزی است که با آن زندگی میکنیم.
با وجود این، میتوانیم بکوشیم تا مفهومهایی را برای ملال ایجاد کنیم تا بهتر بفهمیم هنگامی که در چنگال ملال گرفتاریم چه چیزی ما را عذاب میدهد.
کتاب حاضر کوششی است برای اندیشیدن در این باره که ملال چیست، چه زمانی ایجاد میشود، چرا چنین است، چرا به آن گرفتار میشویم، چگونه بر ما مستولی میشود، و چرا نمیتوان با نیروی اراده بر آن غلبه کرد.
کتاب فلسفه ملال شامل چهار فصل اصلی است: طرح مسئله، داستانها، پدیدارشناسی، اخلاق.
در فصل نخست، شرحی کلی از جنبههای مختلف ملال و رابطهٔ آن با مدرنیته ارائه میدهم. فصل دوم، به ارائهٔ برخی از داستانهای ملال اختصاص دارد.
یکی از نظریههای اصلی که در این بخش مطرح میشود این است که از نظر تاریخ اندیشهها، رومانتیسم برای درک ملال در دوران مدرن بنیادیترین نقش را ایفا میکند.
فصل سوم بر پژوهشهای پدیدارشناسانهٔ هایدگر دربارهٔ ملال متمرکز است. در فصل چهارم، این بحث را مطرح میکنم که در برابر ملال چه موضعی میتوانیم اتخاذ کنیم و چرا مجبور نیستیم چنین موضعی بگیریم.
اگرچه میتوان هر یک از این چهار فصل را بهصورت جداگانه مطالعه کرد، ولی این فصلها با رشتهٔ سستی به یکدیگر متصل میشوند.
کتاب فلسفه ملال | 20 میشم
بخشی از کتاب فلسفه ملال
براساس کتاب فلسفه ملال | 20 میشم در میان همکاران، دانشجویان، دوستان و آشنایان نظرسنجی کوچک و غیرعلمیای را انجام دادم که نشان داد آنها بهطور کلی نمیتوانند بگویند که آیا گرفتار ملال بودهاند یا خیر، اگرچه برخی به این پرسش پاسخی مثبت یا منفی میدادند و حتی یکی از آنها ادعا کرد که هرگز دچار ملال نبوده است.
برای آن دسته از خوانندگانی که احتمالاً هرگز گرفتار ملال نبودهاند، میتوانم ملال عمیق را، از نظر پدیدارشناختی، به بیماری بیخوابی تشبیه کنم که سبب میگردد فرد در تاریکی هویت خویشتن را از دست بدهد و در چاهی بهظاهر بیپایان فرورود.
او سعی میکند بخوابد و شاید با تردید گامهایی نیز برمیدارد، ولی نمیتواند و در نهایت به برزخ میان خواب و بیداری میرسد. فرناندو پِسوآ در کتاب بیقراری مینویسد:
برخی از حسها مانند خوابی سبک هستند که ذهن ما را همچون مه پر میکنند و نمیگذارند بیندیشیم و عمل کنیم و ساده و روشن وجود داشته باشیم.
انگار نخوابیده باشیم، بخشی از رؤیاهای تصورناپذیر ما در درونمان باقی میمانند، و نور بیرمق روز جدید سطح راکد حواس ما را گرم میکند.
حس هیچی ما را سرمست میکند، و ارادهمان همچون سطلی است که حرکتِ بیتوجه پای رهگذری بر زمین انداخته است.
ملال پسوآ کاملاً آشکار است و با وجود اینکه شکل خاصی ندارد میتوان آن را کاملاً تشخیص داد.
ولی سرشت چیزها بهگونهای است که در واقع تعداد اندکی میتوانند برای این پرسش که آیا دچار ملال هستند یا خیر پاسخی قطعی بیابند.
نخست اینکه بهطور کلی حالاتِ (Moods) افراد، تا جایی که میدانیم، بهندرت عامدانهاند. آنها دقیقاً چیزی هستند که انسانها خویشتن را در آن مییابند نه چیزی که آگاهانه به آن بنگرند.
دوم اینکه نشانهٔ ملال فقدان کیفیتی است که آن را از سایر حالات، گریزپاتر و وصفناشدنیتر میکند.
کشیش دهکدهٔ گئورگس برنانوس، در خاطرات کشیش دهکده، توصیف خوبی از ویرانگری ناملموس ملال ارائه میدهد:
بنابراین با خود گفتم که ملالْ مردم را از درون میخورد. طبیعتاً برای درک این مسئله باید اندکی بیندیشیم و چیزی نیست که بهراحتی بهچشم بیاید.
مثل نوعی غبار است که بی اینکه ببینیم میآید و میرود، آن را تنفس میکنیم، میخوریم و مینوشیم.
مثل پتویی بر روی دست و چهره میافتد. همواره باید این باران خاکستر را از سر تا پای خود پاک کنیم. به همین دلیل است که مردم چنین بیقرارند.
کتاب فلسفه ملال | 20 میشم
ملال و معنا
طبق کتاب فلسفه ملال | 20 میشم این را که امروزه ملال احتمالا گستردهتر از هر زمان دیگری است میتوان با توجه به این نکته ثابت کرد که درمانهای موهوم آن بیش از هر زمان دیگری است.
علت اینکه میبینیم تعداد چیزهایی که جانشین معنا شدهاند افزایش یافته است این است که تعداد معناهایی که نیازمند جانشین هستند بیشتر شده است.
هنگامی که با فقدان معنای فردی روبهروییم، باید با سرگرمیهای مختلف، یعنی معناهای جعلی، به دنبال خلق جایگزینی برای آن باشیم.
یا پرستش شخصیتهای مشهور را در نظر بگیرید که باعث میشود مردمی که زندگی خودشان از هرگونه معنایی تهی است کاملا مجذوب زندگی دیگران شوند.
آیا شیفتگی ما به چیزهای عجیب و غریب، که رسانههای جمعی هر روز به آن دامن میزنند، ثمرهی آگاهی ما از این ملال نیست؟ هجوم سراسیمه به سرگرمیها دقیقا ترس از خلأ بزرگی را نشان میدهد که پیرامونمان را احاطه کرده است.
کتاب فلسفه ملال | 20 میشم
ملال، کار و فراغت
ملال با تعمق ارتباط دارد و تعمق به معنای گرایش به از دست رفتن دنیاست.
سرگرمی تعمق را کاهش میدهد ولی همواره پدیدهای گذراست. کار اغلب کمتر از سرگرمی ملالانگیز است، ولی کسانی که کار را درمان ملال میدانند، حذف موقتی نشانهها را با درمان بیماری اشتباه میگیرند.
نمیتوان از این واقعیت گریخت که بسیاری از شکلهای کار به نحو کشندهای ملالانگیزند.
کار اغلب طاقتفرساست و نمیتواند معنایی را در زندگی رواج دهد…. ملال با بیکاری ارتباط ندارد، بلکه با معنا مرتبط است.


کتاب فلسفه ملال | 20 میشم
منبع:گوگل
درباره این محصول نظر دهید !
- توضیحات محصول را به خوبی بخوانید و در صورت نیاز به راهنمایی از بخش کاربری و سیستم تیکت استفاده نمایید .
- پشتیبانی محصولات سیستم تیکت و تماس از طریق واتس آپ می باشد .
- برای دریافت آخرین نسخه محصولات و دسترسی همیشگی به محصولات خریداری شده حتما در سایت عضو شوید .
- پرداخت از طریق درگاه بانکی انجام میشود در غیر این صورت با ما تماس بگیرید






