کتاب بازاریابی با هک رشد | Pdf

مقدمه ای بر هک رشد

تقریباً یک سال و نیم پیش، در یک روز به ظاهر عادی، با تصور اینکه امروز با روزهای دیگر فرقی نخواهد داشت، سوار اتومبیلم شدم تا خانه را ترک کنم. اخبار صبح را خوانده بودم، به برخی مسائل مهم کارکنان به صورت تلفنی رسیدگی و جلسه های کاری آن روز را تایید کرده بودم. به سمت باشگاه ورزشی روانه شدم ( باشگاه خصوصی گران قیمتی با یک قرن سابقه که مدیران اجرایی ساکن مرکز شهر عاشقش بودند ) ، شنا کردم و دویدم و بعد در سونای بخار نشستم تا فکر کنم.

حدود ساعت ده وارد دفترم شدم، برای دستیارم سری تکان دادم، پشت میز بزرگم نشستم و اسنادی را که باید امضا می کردم مرور کردم. باید آگهی های تبلیغاتی طراحی شده را تایید، به فاکتورها رسیدگی و طرح های پیشنهادی را بررسی می کردم. بنا بود محصول جدیدی عرضه کنیم و باید خبری برای انتشار در روزنامه ها می نوشتم. یک دسته مجله آورده بودند؛ آن ها را به یکی از کارکنان دادم تا برای کتابخانه ی مطبوعات داخل شرکت فهرست بندی و مرتب کند.

کتاب بازاریابی با هک رشد | Pdf

هیچ صنعتی مانند صنعت نمایش و سرگرمی نیست. با این حال، وقتی واقعاً درباره‌اش فکر می‎کنیم، همه‌ی تیم‌های بازاریابی (صرف‌نظر از اینکه واقعاً در چه حوزه‌ای فعالیت می‌کنند)، به هنگام عرضه‌ی محصولی جدید، رفتارشان به‌گونه‌ای است که انگار در این صنعت فعالیت می‌کنند. به جد معتقدم هر کسی که محصولی را بازاریابی یا عرضه می‌کند در خیالش این‌طور تصور می‌کند که دارد افتتاحیه‌ی فیلم بسیار موفقی را برگزار می‌کند. و این توهم در شکل‌گیری و تحریف هر تصمیمی که برای بازاریابی می‌گیریم نقش دارد.

مراسم باشکوه عرضه‌ی محصول

احساس خوبی ایجاد می‌کند، اما بسیار اشتباه است. اولین ایده‌مان افتتاحیه‌ا‌ی بزرگ، مراسم باشکوه عرضه‌ی محصول، انتشار خبر یا پوشش رسانه‌ای گسترده است. ناخودآگاه فکر می‌کنیم به بودجه‌ی تبلیغاتی نیاز داریم. به فرش قرمز و آدم‌های مشهور نیاز داریم. از همه خطرناک‌تر، تصور می‌کنیم باید در یک بازه‌ی زمانی بسیار کوتاه تا می‌توانیم مشتری به‌دست آوریم و اگر این روش فوراً جواب ندهد، همه‌چیز را شکستی می‌بینیم که البته از عهده‌ی زیانش برنمی‌آییم.

محصول‌مان باید مثل فیلم تبدیل‌شوندگان

در این توهم به سر می‌بریم که محصول‌مان باید مثل فیلم تبدیل‌شوندگان باشد، نه پروژه‌ی جادوگر بلر.(۲۷) ناگفته پیداست که چنین فکری احمقانه است. با این حال، من و شما، سال‌هاست یاد گرفته‌ایم بی‌چون‌وچرا از این توهم پیروی کنیم. مشکل کار کجاست؟ خب، برای تازه‌کارها، بیشتر فیلم‌ها شکست می‎خورند.